نعل وارونه شعار دادن مردم شرکت کننده در مراسم ارتحال حضرت امام (ره) در زمان سخنرانی سیدحسن خمینی، صرفنظر از تحلیل برخی که تعمداً این عده را قلیل و سازمان یافته قلمداد میکنند، شاید بیش از کسانی که به ظاهر خویش را طرفدار بیت حضرت امام(ره) معرفی میکنند، نیروهای دلسوز انقلاب را آزرده خاطر کرد.آزردگی این افراد از آن حیث است که چرا باید عملکرد و رفتار شخصی همچون سید حسن که امیدی پس از ارتحال حاج سید احمد آقا بودند، در طول چند سال گذشته به ویژه پس از حوادث انتخابات سال گذشته به گونهای باشد که مردم بین او در جایگاه نوه و یادگار حضرت امام (ره) با شخصیت فردیاش تفاوتی قائل نشده و آن چنان عرصه بر آنها تنگ آمده باشد که برای هشدار به او متوسل به شعارهایی آن چنانی شوند.قطعاً هیچ یک از نیروهای انقلاب و وفادار به خط و راه امام در روز 14 خرداد راضی به دیدن چنین صحنهای نبودند، اما به جای آنکه این جماعت دلسوز که قطعاً هیچ نیتی جز خیر نداشتهاند، مورد سرزنش قرار گیرند، لازم است در وهله اول شخص سید حسن خمینی سرزنش شود که چرا در جایگاه متولی، حرمت امامزاده و بیت معزز حضرت امام را حفظ نکرد و برخلاف مشی جد بزرگوار و پدر عزیزشان که همواره در خط ولایت بودن از ویژگی بارز آن یار سفر کرده بود، مسیری را طی کرد که مردم به ناچار در مقابل و آن هم در چنین روز حزنانگیزی موضعگیری کنند.ثانیاً دیگرانی باید مورد سرزنش و چه بسا برخورد قرار گیرند که سیدحسن را به این وادی سوق دادند. کسانی که بیت معزز حضرت امام (ره) را کانونی برای امیال نفسانی خویش قرار دادهاند و برای رسیدن به این امیال حتی به حرمتشکنی از بیت حضرت امام (ره) متوسل میشوند.قطعاً جرم کسانی که چنین وضعیتی را برای بیت حضرت امام رقم زدند بسیار بزرگتر از رفتارهایی بوده است که تاکنون از سوی سید حسن در طول یکسال گذشته و فتنهگریهای جریان فتنه صورت گرفته است.کسانی که دو دهه بیت امام بزرگوار ملت ایران را دستاویزی برای رسیدن به مطامع دنیوی و حب جاه و مقام فرض کردند و تا آنجا پیش رفتند که قصد داشتند اندیشههای تابناک امام راحل را با رنگ و لعاب مکاتب التقاطی به جامعه تزریق نمایند.انسانهای نابابی که حتی در انتشار ویژهنامه بیستو یکمین سالگرد آن حضرت متوسل به نمادهایی شدند که ملت ایران بیش از یکسال است که تاوان سنگینی را برای این نمادسازیهای دروغین پرداخت کرده است.در این رهگذر حرجی بر آن جماعت غوغاسالاری که همواره مترصد شرایطی هستند تا از آب گلآلود، ماهی مقصود خویش را صید کنند و با بهانه توهین به بیت امام و ... موجی را در کشور فراهم آورند نیست، ولی تأسف آنجاست کسانی که خویش را منتسب به جریان اصولگرایی میدانند، آن چنان دچار غفلت شده یا خود را به غفلت زدهاند که با نگارش یادداشت یا اظهارات نسنجیده، در بستر دفاع از نوه حضرت امام،در مقابل مقایسه برخی وقایع تاریخی صدر اسلام با شرایط حاضر گارد گرفته و با تعرض به این مقایسه، شمشیر خود را از نیام بر کشیده و متوجه جایگاههایی میکنندکه نه درک آن جایگاه را دارند و نه در موقعیت شناسی فهم آن را دارند که چه سخنی را و در کجا باید اظهار نمایند. این جماعت غافل – اگر لفظ مغرض را بر آنها اطلاق نکنیم – صرفاً به استناد اینکه منتسب به شخصیتهایی موجه و خدومی در تاریخ انقلاب بودهاند، امروز بیش از حد دچار توهم شدهاند.اینکه کسی با رئیس جمهور زاویه داشته باشد و در این زاویه داشتن، چشم خود را بر روی واقعیتها ببندد یا نخواهد آنها را درک کند، بیش از هرچیز دیگر آزاردهنده است.مثل این فرد همچون آن شخصی را ماند که در محفلی درباره ادبیات سخن میگفت و از قضا «برنارد شاو» آن نویسنده معروف نیز حضور داشت و یکی از حاضران از شاو پرسید: سخنرانی این شخص شما را به یاد چه کسی میاندازد؟ و «برنارد» گفت: به یاد پیکاسو! سؤال کننده گفت: ولی پیکاسو نقاش بود و از ادبیات چیزی سر در نمیآورد و برنارد گفت: این آقا هم همین طور است و از ادبیات چیزی سردر نمیآورد!علی مطهری در واکنش به شعارهای مردم در حرم حضرت امام (ره) نسبت به سیدحسن خمینی گفته است: «آقایانی که اصرار به شبیهسازی حوادث امروز با حوادث صدر اسلام دارند آیا صحیح میدانند که آنها و دارو دستهشان را به سپاه ... در حادثه عاشورا تشبیه کنیم و ...». این سخن هتاکانه را اگر نگوییم از سر تعمد بیان شده است، قطعاً از سر تغافلی بوده است که در این صورت نیز شأنیت او را در جایگاهی که قرار گرفته است زیر سؤال میبرد. علی مطهری در عین احترام وافری که برای خانواده معززشان قائلیم، چند صباحی است شدیداً به جاده خاکی میزند که حداقل خوشبینانه چیزی که درباره او میتوان گفت این است که عدم شناخت او نسبت به حوادث تاریخی صدر اسلام مانع درک او از واقعیتهای امروز شده است و او نیز آن شخصی را میماند که از ادبیات چیزی سر در نمیآورد ولی خود را صاحب نظر دراین حوزه فرض میکرد. |